چه میشود که جهان از میانه برخیزد
وجود تلخم از این عاشقانه برخیزد
تو باشی و نفس تا ابد مقدس تو
هر آنچه جز هوست، از کرانه برخیزد
زمان به عزلت پیش از نگاه تو برود
مکان ز منظرهی این فسانه برخیزد
چه میشود که بیایی به قلب کوچک من
که جان ز طاقت این آستانه برخیزد
چنان به سطح زمین خیال تو بخورم
که آه تا جهت جاودانه برخیزد
چنان به سمت من و روزگار من رو کن
که هر چه «بود و نبود»، از میانه برخیزد
بازدید : 4465
يکشنبه 3 اسفند 1398 زمان : 19:49